وقتی که نیستی غزلهایم همواره مه گرفته و دلگیرند
این لحظه ها بدون حضور نفسهایت
ازبودن هماره ی خود دلسردند
این روزها اگر ملالی هست،از دوری مسافت دیدن هاست
!.بر زودهای مردم همسایه افسوس می خوریم،چرا دیراست
بانوی عاشقانه ترین ایام
دست شما شبیه نخستین بار
هی تازه است و کهنه نخواهد شد
دستان من تمامی فرداها،آماده دوباره تسخیرند
تا رودهای عشق خروشانند،تا جادوی حضور شماجاریست
چشمان من هرگز به میل خویش نمی خوابند،به میل خود نمی بینند
2 Comments:
This comment has been removed by a blog administrator.
بسیار زیبا بود
Post a Comment
<< Home